خزان.......
چه حکایت عجیبی است ....
هوای خزان تنها را تنها تر میکند
خبر آوردهاند...
خزان خواهد آمد خشخش برگ ، عطر باران ، بوی خاک باران خورده
خزان خواهد آمد باید قشنگترین دفترهایم را آماده کنم ؛
نوشتن حسهای تازه ،
دیدن رنگ های تازه، رنگ زرد ، رنگ نارنجی، رنگ سرخ
احساس میکنم خزان آسمان را به من نزدیکتر میکند
انگار خزان به ما هدیه میدهد
یک بغل اندیشه ، یک بغل شعر ، یک بغل احساس
نمنم باران ، صدای برخورد باران روی برگهای رنگین،
حس دلتنگی...
حس بیتابی...
حس عشقی که نمیدانم چیست ؟
و فصل خزان عاشق را عاشق تر میکند ..
ارسال توسط ناصر پیکری